شبکه نمایش خانگی در سراشیبی سقوط است
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۹۴۵۲۳۴
کاهش قدرت اقتصادی مخاطب نیز قطعاً بر خرید محصولات نمایش خانگی اثرگذار خواهد بود.
به گزارش مشرق، شکایت بهرام رادان از تهیهکننده و پخشکننده سریال «رقص روی شیشه» و اقدام لیلا حاتمی در جدا شدن از سریال «نهنگ آبی» اولین چالش سینماگران در شبکه نمایش خانگی به حساب نمیآید. این شبکه در اولین حضور جدی خود یعنی سریال «قهوه تلخ»، تولد ناقصالخلقهای داشت و همچنان مشکلات ساختاری بسیاری با وجود VOD و IPTVها دست و پاگیر شبکه نمایش خانگی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتر بخوانید:
هادی رضوی چگونه با پول معلمان رؤیاهای پسر شریعتمداری را تعبیر کرد؟ +تصاویربیشتر بخوانید:
تقسیم کار هنرمندان و مدیران برای تکمیل پروژه قبحزدایی از رابطه با اسرائیل +تصاویرسود در ضرر مالی؟!
در حالی هر روزه اقبال برای تولید آثار در شبکه نمایش خانگی بیشتر میشود که تقریباً تمام مدیران ناظر و تولیدکنندگان به زیانده بودن آن اقرار کردهاند. به جز ۶-۵ سریال برجسته، تقریباً تمام سریالهای دیگر در این شبکه از لحاظ اقتصادی شکست خوردهاند. این شکست اقتصادی در شبکه نمایش خانگی دلایل متعددی با خود به همراه دارد. از جمله میتوان به کمتوجهی مخاطبان ایرانی به کپیرایت اشاره کرد که بازار دانلود غیرقانونی سریالهای این شبکه، پرمخاطبتر از بازار توزیع فیزیکی و دیجیتال آن است. ذائقه مخاطب ایرانی به رایگان تماشا کردن سریال خو کرده است. سریالهای رایگان صداوسیما و دانلود غیرقانونی سریالهای باکیفیت خارجی هم بر این امر تاثیرگذار بوده و از همین رو ممکن است مخاطب حاضر نباشد به آسانی از جیب خود برای تهیه مجموعههای نمایشی هزینه کند. بالا رفتن هزینه تولید در سالهای اخیر موجب شده هزینه تولید هر قسمت از سریالهای نمایش خانگی به طرز عجیبی افزایش یابد و در این بین کاهش قدرت اقتصادی مخاطب نیز قطعاً بر خرید محصولات نمایش خانگی اثرگذار خواهد بود. همچنین بخش زیادی از سریالهای شبکه نمایش خانگی با سرمایههای کلان و نامعلوم تهیه شده است که این مساله موجب شده هزینه ساخت فیلم در این شبکهها از جمله دستمزد بازیگران به شکل نجومی افزایش پیدا کند و راه را برای سایر سرمایهگذاران سینمایی ببندد.
سریال نصفه و نیمه و مخاطبی که مهم نیست!
اگرچه شروع به فعالیت جدی شبکه نمایش خانگی با اقبال مخاطبان همراه شد اما این اقبال در مقاطع مختلف با عملکرد غیرحرفهای سازندگان رو به افول گذاشت و اعتماد مخاطب را نسبت به این شبکهها کاهش داد؛ از ابتدای شروع به کار جدی این شبکه یعنی قهوه تلخ، این مجموعه برخلاف توجه مخاطبان به آن، نصفه و نیمه در پایان راه رها شد و اعتراضات بسیاری را برانگیخت. قسمت آخر سریال «ابله» به کارگردانی کمال تبریزی هیچگاه منتشر نشد. سریال «عشق تعطیل نیست» بعد از حدود ۵ قسمت دیگر ادامه پیدا نکرد. سریال «احضار» که به نظر میرسید بناست در ژانر وحشت به عنوان نخستین اثر شبکه نمایش خانگی به نمایش درآید، از قسمت نهم به بعد دیگر منتشر نشد.کارنامه سریالهای نیمهتمام شبکه نمایش خانگی ادامهدار است اما بیتوجهی سازندگان نسبت به مخاطبان و سلب اعتماد آنها به همین جا محدود نمیشود. بسیاری از مجموعههای این شبکه نمایش خانگی تلویحاً قول فصل بعدی را به مخاطب خود داده بودند در حالی که هیچگاه خبری از آنها نشد. «عاشقانه»، «آسپرین»، «عالیجناب» و… از جمله همین سریالها بودند که مخاطبان از تماشای فصل دوم آنها محروم شدند و اکنون هم خبر میرسد که «رقص روی شیشه» بناست زودتر از موعد به پایان برسد و این رفتار غیرحرفهای و ضد مخاطب سازندگان موجب شده است مخاطبان اعتماد کمتری نسبت به سریالهای نمایش خانگی داشته باشند.
بیرنگ در سرزمین تنوعطلبیها!
شبکه نمایش خانگی یکی از ظرفیتهای بالقوه سینماگران ایرانی برای تنوع بخشیدن به مضامین و ژانرهایی است که پیش از این کمتر به آن پرداخته شده است. در واقع این شبکه میتواند تولید محصولات نمایشی را به سمت گونههایی ببرد که سریالها و فیلمهای ایرانی را از یکنواختی خارج کرده و ذائقه مخاطب را از فیلمهای شبیه به هم خارج کند اما اگر یکی، دو اثر را از این میان فاکتور بگیریم، میتوان شبکه نمایش خانگی را نمونه مبتذل شده و هجوآمیز سریالهای تلویزیونی دانست که رفع محدودیتها نهتنها نتوانسته به آنها کمک برساند، بلکه تولیدکنندگان را به سمت ساخت آثاری بیکیفیتتر از نمونههای تلویزیونی آنها گسیل داشته است. عدم شناسایی ذائقه مخاطب ایرانی، ناتوانی کارگردانهای ایرانی در تولید محصول با ژانرهای متنوع، ضعف قصهپردازی و پناه بردن به هنجارشکنی برای جذب مخاطب، بیتوجهی به بافت فرهنگی جامعه ایرانی و تجربهگرایی در فضاهای غیرمرتبط با ساختار فرهنگی ایرانیها، تنها بخشی از دلایلی است که موجب شده کیفیت محصولات شبکه نمایش خانگی نازلتر از نمونه تلویزیونی آنها شود. ظرفیت بالقوه شبکه نمایش خانگی در تنوع بخشیدن به مضمون و ژانرهای نمایشی عملاً بلااستفاده مانده است و ترجیحی وجود ندارد تا مخاطب این شبکه را به تماشای تلویزیون ترجیح دهد، آن هم با صرف هزینه بیشتر.
سازمان سینمایی و پیچ سقوط نمایش خانگی!
تداوم فرآیند کنونی در شبکه نمایش خانگی بیشک به ورشکستگی و تعطیلی آن خواهد انجامید. هماکنون نیز این شبکه به عنوان پدیدهای زیانده شناخته میشود که میتوان یکی از دلایل عدم اعلام دقیق میزان فروش و هزینه تولید فیلمهای شبکه نمایش خانگی را همین امر دانست. به هر ترتیب وزارت ارشاد و سازمان سینمایی بهعنوان متولی این شبکه یکی از مقصران اصلی وضعیت کنونی آن به حساب میآید. رهاشدگی در نظارت محتوایی و کمتوجهی به کیفیت محصولات تولیدی موجب شده است وضعیت این شبکه به حالتی غیرطبیعی سوق پیدا کند. اگر سازمان سینمایی اهمیت بیشتری برای نظارت بر کیفیت سریالهای نمایش خانگی قائل میشد، قطعاً مجموعههای نصفه و نیمه رها شدهای چون ابله، احضار، عشق تعطیل نیست و… وارد این شبکه نمیشدند و مخاطبان را نسبت به این فضا بیاعتماد نمیکردند. به گزارش وطن امروز، سازمان سینمایی استفاده از اهرمهای قانونی برای تعهد به پخش تمام قسمتها و رعایت حقوق مخاطب در این شبکه را نادیده گرفته است. همچنین طراحی سازوکار اجرایی برای ارزیابی کیفیت این مجموعهها موجب میشد مجموعههایی چون «ممنوعه» پس از پخش با سانسور مواجه نشوند. چالشهای موجود نمایش خانگی گستره وسیعی را دربر میگیرد و کمتوجهی سازمان سینمایی نسبت به این چالشها قطع به یقین سهم بالایی در ورشکستی شبکه نمایش خانگی خواهد داشت.
منبع: مشرق
کلیدواژه: وعده های روحانی امام جمعه کازرون بازار سکه و ارز قتل همسر نجفی آسپرین رقص روی شیشه روزنامه جام جم ژانر وحشت سریال احضار سریال هیولا صدا و سیما صداوسیما عاشقانه عالیجناب کمال تبریزی لیلا حاتمی نهنگ آبی وزارت ارشاد وطن امروز
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۴۵۲۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شیدا یوسفی بازیگر «زودیاک»: دوستداران قصههای واقعی رئالیتیشو ها را میبینند
شیدا یوسفی که تجربه بازی در سینما، تلویزیون، تئاتر و شبکه خانگی را در کارنامهاش دارد، پیش از شروع فعالیت حرفهای خود در سینما و تئاتر در حوزه منشی صحنه مشغول بوده و نخستین تجربه حرفهای خود و بستر معرفیاش به جامعه را سریال «ممنوعه» میداند.
این هنرمند پس از حضور در تلویزیون، وارد پلتفرمهای شبکه خانگی شده و تا امروز در رئالیتیشوها و سریالهای مختلفی نقشآفرینی کرده و بازیگری را به صورت حرفهای دنبال میکند. حضور او در فصل دوم گیمشوی «زودیاک» بهانهای شد تا با او به گفتوگو بپردازیم.
چه شد در گیمشوها حضور پیدا کردید؟
این روزها بازی مورد علاقهام مافیاست. نخستین باری که بازی در «شبهای مافیا» را تجربه کردم، شرکتکنندگان برنامه فقط خانمها بودند که با یک ماه تمرین، بازی را یاد گرفتم. از آن زمان هم در همه مسابقات مافیا حاضر بودم. از سری اول «زودیاک» به بعد هم، هفتهای دو بار جدا از تمرینات با بچهها جمع میشویم و بازی میکنیم و این بازی برایم بسیار جذاب شده در حدی که گاهی در دورهمیهای خانوادگی حوصلهام سر میرود و دوست دارم با دوستانم مافیا بازی کنم.
با کدام فیلم یا سریال به مردم معرفی شدید؟
به نظر خودم سریال «ممنوعه» سبب معرفی من به مردم شد که نخستین کارم در شبکه خانگی بود. در این سریال جزو نقشهای اصلی بودم که سبب شد بیشتر دیده شوم. البته طبق تجربیات من تا امروز، مخاطبان صداوسیما و نمایش خانگی دو دسته کاملاً مجزا از هم هستند. به عنوان مثال در شهرستانها جوانان من را به واسطه حضورم در «شبهای مافیا» یا «مافیا زودیاک» و حتی «ممنوعه» که تماماً تولید شبکه نمایش خانگی هستند میشناسند اما افراد مسنتر به واسطه نقشم در سریالهای صداوسیما با من آشنا هستند.
شما در صداوسیما هم سابقه حضور در سریالهای پرمخاطبی مثل «نونخ»، «بچه مهندس» و آثار دیگر را دارید، به عنوان یک بازیگر، حضور در صداوسیما برای شما دلنشینتر است یا در نمایش خانگی؟
هر کدام از این مدیومها مزایای خوش را دارد، اما مسائلی هست که شاید در هیچ کجای دنیا از لحاظ مناسبات دغدغه بازیگران نباشد مثلاً طراحی لباس یا گریم در صداوسیما بسیار سختگیرانه است اما در شبکه نمایش خانگی بازیگران فضای آزادتری دارند. بازی در محصولات پلتفرمهای نمایش خانگی جذابیت خودش را دارد. مخاطب ایرانی این روزها درگیر برنامهها و سریالهای خانگی شده و مورد پسندش است حتی به نظرم در جامعه امروز مردم به حدی دغدغه فکری دارند که سریالهای طولانی را پس میزنند و به دنبال مینیسریالها میروند و آنها را راحتتر میپذیرند.
تکرار ساخت رئالیتیشو در مورد بازی مافیا مخاطب را خسته نمیکند؟
شخصاً «زودیاک» را از تمام بازیهای مافیا بیشتر دوست دارم و فکر میکنم کسی که بازی مافیا را دوست داشته باشد درگیر این سناریو و این برنامه میشود. یکی از جذابیتهای این بازی این است که حتی اگر بازیکن حرفهای هم باشید، ممکن است در روند بازی دچار اشتباههای جبرانناپذیری بشوید که این دقیقاً مثل زندگی ماست که سراسر تجربه است و قطعاً از اشتباهاتمان درس بیشتری میگیریم. ضمن اینکه مافیا بازی خستهکنندهای نیست زیرا حتی در جمعهای خصوصی هم هیچ وقت دستها تکراری نمیشود و همیشه بازیها و اتفاقهای جدید رخ میدهد.
از طرفی هم فکر میکنم بازی خانمها و آقایان با یکدیگر روند برنامه را بهتر کرده چون معمولاً در بازی، خانمها کمتر به هم اعتماد میکنند یا با هم تعارف و رودربایستی دارند اما زمانی که در بازی خانمها و آقایان کنار هم حضور دارند، بازی حرفهایتر میشود. همچنین حضور شخصیتهای معروف ورزشی یا اهالی موسیقی در برنامه، مخاطبان برنامه را بیشتر کرد. «زودیاک» بستری برای مخاطب ایجاد کرد تا رفتار و احساس افراد مورد نظر را ببیند و آن را حس کند.
در گذشته بسیاری از هنرمندان با این تفکر که حضور در رئالیتیشو میتواند آینده شغلی آنها را تهدید کند در این برنامهها شرکت نمیکردند، امروز این تصور چقدر تغییر کرده است؟
برای پاسخ به این پرسش از خودم مثال میزنم، من در حوزه بازیگری تحصیلات آکادمیک دارم و قطعاً شغل خودم را بازیگری میدانم اما دوست دارم در برنامههای اینچنینی نیز حضور داشته باشم. برنامههای رئالیتیشو جذابیتهای خاص خود را دارند که علاوه بر سرگرمی و جذابیت، از لحاظ اقتصادی نیز برای شرکتکنندگان قابل توجیه است که با توجه به وضعیت خود مجاب به حضور در این برنامهها بشوند. گذشته از این مسائل، همان طور که خانم «شبنم مقدمی» در رئالیتیشو «صداتو» به عنوان داور حضور دارد یا «محسن کیایی» به عنوان مجری به این برنامه میآید، به همین صورت تمام بازیگران کمکم به سمت این برنامهها خواهند آمد زیرا رئالیتیشوها معمولاً مورد پسند مردم واقع میشوند و مگر غیر از این است که ما بازیگران یکی از اهداف اصلیمان سرگرم کردن مردم و ساخت اوقاتی خوش است؟ مثلاً مردم در برنامه «صداتو» به صدای یک شخص عادی که در نانوایی کار میکند اما صدای خوبی دارد و آواز میخواند گوش میکنند و لذت میبرند، بنابراین کسی که دوست دارد قصه بشنود تماشای برنامههای رئالیتیشو را انتخاب میکند.